سه‌شنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۹۰

دانه های برف
با احرام سپید


به طواف چشمان تو میآیند
و برقدمهای تو
سرسجده مینهند
... و در آتش عشق تو
آب میشوند

در اقلیم عشق تو

من یکی ازهمان دانه های برفم


خواهی نخواهی، آب میشوم
اما،
یک خواهش:
پامالم مکن...!

و خواهش نه

یک آرزو


شاید هم رویا


آنهم محال

مرا به باغ زلفانت راه بده



تا آنجا آب شوم!

فرید رفیعی
25/10/90


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر