چهارشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۹۰

بهار بی یاسمن






...........

.....................


بهارواین همه دلتنگی؟

نه.............

باورم نمیشه.

شایدفرشته ای فصل هارابه اشتباه ورق زده!

................

بهاروبی یاسمن؟

نه!

باورم نمیشه........!

شایدخواب میبینم.....؟!

هنوز زمستان است وبهارنشده....

ویا

من درخواب بودم وبهارسپری شده......

وپاییزاست ویاسمن رفته!!!

ویاسمن دیگرنه رنگ یاسمن دارد ونه شمیم آنرا........!

.......................


.........................


اما؛نه!نه!نه!

من دیدم ومیبینم....

بهاربودوگلها

گلها بود ورنگها

رنگ بود ویاسمن!!

زیباترازهمیشه

خوشبوترازهرزمان

اما......پررنگ!!؟






....................

وفقط این منم

که بجرم بی رنگی!!؟

محرومم ازبهار

وتبعیدازباغ یاسمن!




۲ نظر:

  1. بعدازنشراین نوشته دروبلاگ ؛تماسی ازیک دوست داشتم که ایشان ازین نوشته برداشت اشتباهی داشتند که بدینوسیله باید گفت که این نوشته به ایشان یاکدام فردخاصی ارتباط نمیگیرد و جاگذاری اسم فقط ذوقی وتصادفی میباشد.خداکندمشکل برادرحل شده باشد.

    پاسخحذف
  2. البته باید گفت که بنده نظربه علاقه ای که به ادبیات دارم اوقات فراغت چیزهای مینویسم که خداکند مثل این نوشته به کسی برنخورد.

    پاسخحذف